الهه شب:Nyx
باغ بود، اما فضایش سهمناک باغ، اما، سروهایش سر فرو برده به خاک! باغ، اما، سنگ بر جای چمن، روییده برهم تنگ تنگ باغ، اما نارونها، نسترنها، زیر سنگ! باغ، اما عطر نابودی در آن میزد نفس باغ، اما مرغ خاموشی در آن میخواند و بس باغ، اما خاک صحرای عدم در چشم مرگ باغ، اما هر قدم پیغامی از دنیای مرگ! ژرفنای خاک بود و جانِ بسیاران در او ناله های باد و گیسوکندن باران در او آتش دلهای یاران در غم یاران در او! ای کدامین دست ناپیدا درین هفت آسمان! تا کجا میگستری این دام را؟ تا به کی میپروری این مرگ خونآشام را؟ کی به پایان میرسانی این ربودن های بیهنگام را؟ سنگ را میشست باران تا بشوید نام را!
برچسبها: سنگ قبر, ربودن انسان ها, خدا, یاد رفتگان
| Design By : سه سوت دانلود |
